به گزارش نبض بورس، مریم محبی، کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه در مورد روند بورس کشور در سه سال گذشته بیان کرد: از مردادماه سال ۱۳۹۹ تا امروز، ما شاهد یک روند نزولی فرسایشی در بازار سرمایه ایران بوده ایم که تمامی فرسایشهای شدید و یا کاهشهای ناگهانی و یا به اصطلاح تکنیکال کارها، شکسته شدن حمایتهای بسیار با اهمیت در بازار سرمایه ناشی از یک سیاست گذاری اشتباه بوده است.
او افزود: مشخصاً بخواهیم صحبت کنیم، میتوانیم از آخرین اتفاقی نام ببریم که در ۱۷ اردیبهشت ماه سال جاری افتاد. ما از این جنس اتفاقها در بازار سرمایه بسیار زیاد داشته ایم. بنابراین، در رابطه با بازار سرمایه میتوانیم بگوییم به شدت از سیاست گذاریهای نهادهای مختلف تأثیر میگیرد و به نظر میرسد طی سه سال گذشته، این روند نزولی و فرسایشی با اتخاذ تصمیمهای اشتباه شدت گرفته است. از طرف دیگر، سه سال متوالی شاهد تورم بالای حداقل ۴۰- ۳۰ درصد بوده ایم. پس، وقتی این دو موضوع را کنار هم قرار میدهیم، میبینیم سهامدار از یک طرف به واسطه تورم؛ قدرت پول ملی اش کاهش پیدا کرده است و از طرف دیگر، به دلیل روند نزولی بازار سرمایه شاهد افزایش دارایی خودش در قالب سهام در بازار بورس نبوده و این موضوع باعث شده است که روند خروج پول از بازار سرمایه همچنان ادامه دار باشد. چون در طول زمان، سهامداران بیشتری نسبت به این بازار دلسرد میشوند و به سمت سرمایه گذاری در بازارهای مختلف روی میآورند.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: اگر بخواهیم نگاه کنیم چه اتفاقی برای بازار افتاده است و نگاهی به چشم انداز بازار بورس داشته باشیم با توجه به این که سیاست گذاریهای مختلف توانسته اند روی بورس تأثیرگذار باشند. بنابراین، افراد با شک و دو دلی بیشتری وارد بازار سرمایه میشوند یا حتی آنهایی که در بازار هستند با همین تردید، تمایل پیدا میکنند در آن بمانند. چون میدانند که تصمیم گیریهای کلان به صورت تعمدی و یا حتی سهوی میتوانند روی آینده بازار بورس تأثیرگذار باشند و متأسفانه، در سه سال گذشته، هیچ کدام از این تصمیم گیریها در راستای حفظ منافع مردم نبودهاند.
محبی با اشاره به پیش بینی پذیر نبودن دقیق بازار سرمایه همانند گذشته تصریح کرد: ما مثل قبل نمیتوانیم تحلیل دقیقی از روند بورس برای آینده داشته باشیم. به طور کلی، تحلیلگری در هر بازاری و پیش بینی روند آینده بازار همواره با شک و تردید همراه است. به همین دلیل، زمانی که دو تحلیلگر و یا معامله گر به بازاری نگاه میکنند، میتوانند تعابیر مختلفی از همان روند داشته باشند؛ به طوری که یکی از تحلیلگران روند بازار را افزایشی و دیگری، کاهشی پیش بینی کند. اما آن چیزی که در بازار سهام ایران اتفاق افتاده این است که حتی در کوتاه مدت، حرفه ای ترین تحلیلگران و با سابقه ترین معامله گران هم، در بسیاری از موارد مغلوب تصمیم گیریهای اشتباه سیاست گذار شده اند. به این ترتیب که اتفاقهایی مثل تغییر نرخ خوراک صنایع و یا محدود کردن روند معاملاتی سهام و یا حتی دخالت شورای رقابت و یا سازمان حمایت از مصرف کننده و تولیدکننده در روندهای آتی قیمتهای بورسی تأثیرگذار بوده اند. بنابراین، با توجه به آسیب پذیری بالای بورس از اتفاقهای مختلف اقتصادی در کشور و با توجه به متغیر بودن نگاه سیاست گذار به بازار بورس، پیش بینی پذیری در بازار سرمایه به شدت سخت و مشکل شده است و به مرور زمان، این اتفاق شدت بیشتری پیدا میکند و تحلیلگری در خصوص آن سخت تر میشود. اما آیا با تغییر مدیران شرایط بهبود پیدا میکند؟ به زعم بنده، ممکن است تا حدی شرایط بهتر شود اما شرایط کاملاً مطلوب و خوب نخواهد شد. به این دلیل که ما به صورت کلی، از منظر کلان در یک اقتصاد دستوری و دولتی قرار داریم و در بهترین حالت، بیش از ۶۰درصد سیاستهای اقتصاد ایران به صورت کنترلی توسط دولت مشخص میشوند و از طرف دیگر، بورس به طور ذاتی یک بازار آزاد است و قیمتها باید بر اساس عرضه و تقاضا مشخص شوند و در نتیجه، این دو بازار در دل یکدیگر جا نمیگیرند. یعنی ما نمیتوانیم در دل یک بازار دولتی بازار آزاد را راه اندازی کنیم. بنابراین، با تغییر مدیران سازمان بورس شاید شرایط تا حدی بهتر شود ولی به سمت مطلوب نخواهد رفت.
این تحلیلگر بازار سرمایه تأکید کرد: با توجه به این که لازمه بهبود شرایط بازار بورس ایران بیشتر ناشی از سیاستهای کلان اقتصادی است که در حال حاضر، سیاستهای کنترلی توسط دولت هستند در نتیجه، تا نگاه سیاست گذار به مقوله بورس تغییر پیدا نکند انتظار نمیرود که شاهد شرایط بسیار مطلوبی برای بورس باشیم.
محبی گفت: در سالهای اخیر، ما شاهد اعتماد نکردن سرمایه گذار و یا سهامدار خُرد به بازار بورس بوده ایم و دلیل آن به طور مستقیم به سیاستهای اشتباه سیاست گذار و مداخله نهادهای متفاوت در روند بازار بورس بر میگردد. اتفاقهایی مثل نرخ خوراک صنایع، برداشت اشتباه برخی از اقتصاددانها مبنی بر تورم زا بودن بورس و متأسفانه، استقبال سیاست گذار از این برداشت اشتباه، همگی در نهایت به اعتماد سهامدار ضربه زده و باعث شده اند تا بازار بورس جان نگیرد. بنابراین، با وجود این که افت و خیز جزء ذات بازار سرمایه هستند. یعنی ما در همه بازارهای بورس همواره نمیتوانیم یک روند ثابت را نزولی و یا صعودی مشاهده کنیم. اما با این وجود، در بازار بورس ما به دلیل آسیب پذیر و شکننده بودن بازار و اعتماد نکردن سهامدار به آن متأسفانه، شاهد خروج پول از بازار هستیم و به طور مشخص، اگر بخواهیم تحلیلی را در این راستا انجام دهیم هر زمانی که سیاست اشتباهی را در بازار سرمایه مشاهده کردیم کاهش محسوس حجم معاملات و خروج پول حقیقیها و همچنین، کاهش سرانههای خریدشان را مشاهده کردیم. از اینرو، به نظر نمیرسد تا زمانی که سیاست گذار و یا نهادهای مختلف دست از دخالت در این بازار بردارند، بتوانیم شاهد روند مطلوبی از بازار بورس باشیم.
این تحلیلگر بازار سرمایه تصریح کرد: یکی از مهم ترین موارد، بحث مداخله نکردن در بازار سرمایه است و دومین عاملی که میتواند به شدت بر بازار بورس تأثیر بگذارد و به نظر بنده، از عامل اول مهم تر است گسترش روابط تجاری ایران با سایر کشورهای مختلف است. به این دلیل که جوّ اقتصادی حاکم بر بازار بورس ما جدا از جوّ اقتصادی حاکم بر جامعه نیست و ما همچنان در بازار سرمایه هم، به دلیل تحریمها شرایط سختی را مشاهده میکنیم؛ به طوری که سودآوری شرکتها به خاطر دست یابی پیدا نکردن به بازارهای جهانی به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. بنابراین، در حال حاضر، آن چیزی که میتواند باعث رشد قیمتها در بازار سرمایه شود یک عامل غیر مطلوب اقتصادی به نام تورم است تا جایی که قیمت سهام شرکتها میتواند به واسطه افزایش تورم تغییر کند. به همین دلیل است که بعضی از کارشناسها و تحلیلگران اعلام میکنند بازار سرمایه از سایر بازارها عقب است و یا جاماندگی دارد. چون دلیل آن صرفاً تورم است و نه رشد اقتصادی، عملکردی و یا بهبود شرایط اقتصادی. در نتیجه، عامل اصلی که میتواند شرایط بازار بورس را بهتر کند دستیابی شرکتهای بورسی به بازارهای بین الملل و رشد و سودآوری عملکردشان است و سپس، در قدم دوم، میتوان به لزوم مداخله نکردن نهادهای مختلف در بازار بورس اشاره کرد.
محبی خاطرنشان کرد: برابری قیمت ارزی با ارز دیگر و به طور مشخص، نرخ دلار در برابر ریال، روند و فرآیند مشخص دارد. در اقتصاد ایران با توجه به این که همواره شاهد تورم هستیم، نمیتوانیم در همه موارد، افزایش قیمتها را داشته باشیم اما به طور مثال؛ در بازار دلار روند افزایشی را مشاهده نکنیم ولی از آن به نام سرکوب قیمتی و یا کنترل قیمت نام برده میشود که در بلند مدت نمیتواند ادامه دار باشد. از اینرو، ما در اقتصادی که شاهد تورم مستمر هستیم اما نرخ دلار برای مدت طولانی، حداقل یک سال ثابت نگه داشته شود انتظار رشد مجدد قیمت دلار را داریم. در نتیجه، نگه داشتن قیمت دلار در قالب یک کالا و نه به دلیل قدرت پول ملی؛ یعنی قیمت دلار را به صورت سرکوب یا کنترل شده ثابت نگه داشته ایم و این نشان میدهد قدرت پول ملی ما افزایش پیدا نکرده است که به واسطه آن، نرخ دلار ثابت بماند؛ به طوری که تورم را داریم اما قیمت دلار ثابت مانده است و تعبیر ما این است که در آینده نزدیک یا دور، قیمت دلار به طور مجدد از سایر قیمتهای بازار و به طور مشخص از تورم تأثیر بگیرد. در نتیجه، انتظار داریم نرخ دلار رشد کند و نگه داشتن مصنوعی قیمت دلار در کانالهای پایین هیچ کمکی به اقتصاد ایران و به طور مشخص، بازار سرمایه کشور نخواهد کرد.